علامه آیتاللَه سید محمدحسین حسینی طهرانی
ویژگی علامه طهرانی در میان بزرگان
ایشان تحقيقاً از مصاديق علماء ربانی است كه حقایق و حوادث عالم وجود را با چشم شهود و بصيرت قلب به علم حضورى و شهود عينى احساس نموده و حقيقت توحيد را با سیروسلوک در منازل و عوالم ربوبى، با قلب و ضمير خويش (نه تنها با مطالعه و تفكّر و درس و تحقيق) به حقّ المعرفة ادراک كرده اند. و بلكه می توان اذعان داشت در ميان اولياى الهى و علماء باللَه و عرفاء بأمر اللَه در جايگاه و منزلگاه ويژهاى قرار دارد كه حتّى او را از بسيارى از آنها برترى و فزونى بخشيده است.
شاخصه و امتياز علّامه طهرانى نه به جهت اطّلاع او بر علوم و فنون ظاهرى و متعارف از قبيل فقه و اصول و فلسفه و عرفان نظرى و غيره است كه اين علوم در بسيارى از افراد يافت میشد بلکه خصوصيّت ايشان به واسطه اشراف و اطّلاع بر امور و حقايقى است كه از اين علوم و رسوم براى انسان حاصل نمیشود و نياز به مراقبه سلوكى و سير و سلوک الى اللَه و وصول به مقام قرب و تجرّد و اشراب از سرچشمه ماءِ مَعين و انوار جماليّه و جلاليّه ذات اقدس ربوبى دارد.
بنابراين سخن از شخصيّت و جايگاه علّامه طهرانى به مراتب توحيد و تجرّد و عرفان حقّ و احاطه به حقایق ربوبى باز میگردد، نه به مراتب علمى و فنون رسمى و اصطلاحى ايشان.
نمونه هایی از مهم ترین مبانی مکتب علامه طهرانی قدّس سرّه
ضرورت استاد کامل
مرحوم علّامه طهرانى معتقد بودند:
تنها راه وصول به کمال انسانی و تحقّق هدف و غایت از وجود و خلقت انسان که همان معرفت پروردگار است؛ منحصراً به واسطه تربیت و تزکیه سلوکی تحت نظر و اشراف استاد کامل و ولی اکمل الهی صورت می پذیرد.
علامه آیتاللَه سید محمدحسین حسینی طهرانی
ولایت، حقیقت دین و شریعت
مرحوم علّامه طهرانى حقيقت و مغز دين و شريعت را ولايت اولياى الهى يعنى صاحبان ولايت كبرى حضرات معصومين علیهم السلام میدانستند و شريعت بدون ولايت را پوسته خالى از مغز و محتوا برمیشمردند. و تمام همّ و غمّ خود را بر تبيين و تفسير و تبليغ اين مسئله قرار داده بودند
و میفرمودند:
در اجتماع ما به قضيه امامت و ولايت آن طور كه شايسته و بايسته مینمود پرداخته نشده است.